برف می بارد بر ایوان خانه ام
اشتباه گفتم؟ایوان صاحبخانه ام
دانه دانه چون الماسهای سپید چه بخشنده است آسمان
اهالی بیدار شوید؟من در شهر خود ثروتمند شدم
و دیگر مجبور نیستم از الاغهای زبان بسته ام که
بر کوله ام سوارند کار بکشم؟الماسهایم را میفروشم
و سوار بهترینها میشوم؟ البته ماشینها؟ و در خیابانها
می تازم؟ نه باز اتشباه گفتم؟ تازیدن متغلق به اسب
و نجابت اسب است و کسی حق ندارد ازاین جمله زیبا
در حرکتی نا زیبا استفاده کند
در خیابانها می گازم و سکوت را می شکنم؟
و هر چیزی را که جلوام قرار دارد می شکنم؟ من ثروتمندم؟
باور ندارید پنجره ها را باز کنید
سپیدی و درخشش الماسهای خدایان عشق
را که سخاوتمندانه می ریزند و می پاشند ببینید
اگر حوصله اش را ندارید یا همتش را و ساده تر بگویم
حالش را ندارید؟ و نمیخواهید بیرون را نگاه کنید؟
حداقل بگذارید هوای اطاقتان عوض شود
هوای اطاقتان که عوض شد هوای دلتان هم
عوض خواهد شد.........
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: